۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

یک دسته گل با عشق




این دسته گل رو تو این روزای دلگرفتگی خرداد ماتم زده تقدیم خودم وخودت میکنم.
می بینی که دشت چقدر سبزه.کوه چقدر سبزه. زندگی چقدر سبزه.
ربطشوو خاطره شو فقط من و تو همه اونا که دلشون گرفته میدونیم.
دعا میکنم که در یک روز واقعی(همین روزا نه اون روزای دور) دسته گلی از عشق خدا به دل خسته مردم مملکتم بباره.

فقط همین!
پی نوشت 1 :  این گلا رو دخترکم از تو جاده زنجان_رشت چیده.
پی نوشت 2:  20 دقیقه ای  نشستم تا این عکس  ابلود  شد.
پی نوشت 3 : دلم گرفته.

۱۶ نظر:

محـمد گفت...

مادر جان! یه شاخه اش رو هم به من بده. دستت درد نکنه.

رامین گفت...

این خاصیت خرداد
ما به خرداد پر حادثه عادت داریم
خرداد سازنده
خرداد رسوا کننده
خرداد غم انگیز

سوژه. گفت...

dreamer>>پسرم ! حالا کجاشو دیدی؟!
مونده تا بازم کف کنی.
اون شاخه بنفشه مال تو.

محـمد گفت...

قربونت. اتفاقا همونو دوست داشتم.
یعنی چی؟ چی دیگه مونده؟ یه قرار بذار ببینمت!

سوژه. گفت...

dreamer>> بذار زندگيت كمي هيجان داشته باشه پسرم! با ديدن از بينش نبر!

ناشناس گفت...

سلام دوست خوب
من اون هفته دلم گرفت به خاطر یه بی مبالاتی که داشتم رفتم یه لیوان دیگه خریدم که بهم یاد آوری کنه مراقبت از خود رو .
چند روزی که دلم گرفته ی خرداد است و دیشب روسری ممنوع رااتو کردم و به دحترکم بلوزیبه رنگ ممنوع پوشاندم و یک ربعی روی اتوبان روی پل عابر پیاده استادم و هوای تب کرده شهر را استنشاق کردم . قلبم را به ستاره ها سپردم

محـمد گفت...

نكنه منو مي شناسي داري بازي مي كني؟ خوشم نميادا از الان بگم دختر!

شاسگول گفت...

خرداد امسال كه بي حادثه گذشت
يادش بخير
پارسال، مثل فردا همين ساعت، با بچه ها تو زرتشت با گاردي ها درگير شده بوديم
هنوز اول كار بود و وحشي گري اونام زياد نشده بود.
بعدش هم شايد يجورايي واسه خودم كلاس گذاشته بودم
قبول دارم
خب گاهي ادم نياز داره به فخر فروشي
ولي مگه بقيه مردم چي كار مي كنن؟
اونا هم قبل از خواب لابد شبيه همين كارا رو مي كنن
نه؟

پرانتز باز گفت...

سلام.
عکس خیلی قشنگیه.خوشم اومد.ارزش اینو داشت واسه آپلودش 20 دقیقه وقت بذاری.
راستش نمیدونم چی بگم.ولی من فکر میکنم ماها باید یاد بگیریم تو لحظه زندگی کنیم.تو لحظه...
خدا دخترتونو واستون نگهش داره.

پرانتز باز گفت...

و اما در مورد کم اومدنم عذر میخوام.این روزها درگیر امتحانات پایان ترمم هستم.مجبورم یکم کمتر بیام.یعنی اصلا نیام.شرمنده.

سوژه. گفت...

dreamer>> وای پسر!چه کم حوصله وبداخلاق !! من اگه شوخی کردم که ناراحتت کرد همین جا کوتاه میام .
مگه چقدر مشهوری؟از کجا بشناسمت؟ فقط میدونم که یه وب داری و خوبم مینویسی. یه کمی هم بامزه هستی همین. الان هم فهمیدم خیلی حوصله نداری. اگه میدونی دیگه نیام!.ولی تو بازم بیا اینجا رو بخون.

سوژه. گفت...

شاسگول>> درسته شاسگول جان .حق با توئه. شاید نباید قضاوت میکردم.

سوژه. گفت...

پرانتز باز>> دعا میکنم امتحانات رو خوب بدی وشارژ شارژ به ما سر بزنی.

محـمد گفت...

نه بابا بداخلاق چیه من مدلم اینجوریه! همونطور که من قراره شگفت زده بشم از تو، تو هم یه چیزایی رو نمی دونی از من. به موقع می فهمی. :)
جداً فقط "یه کمی" بامزه ام؟!
شما بزرگتری ما جوونی کردیم! تشریف بیارید ما هم تشریف میاریم. مخلصم.

سوژه. گفت...

دوست ناشناسم! اين طوري پيش بري اتاقت پر ميشه از ليوانهاي ريزودرشت.
اين حادثه ها در هر رابطه اي باعث شناخت بيشتر ميشن.
ته اين ليوانت بنويس:"دوستي"

ناشناس گفت...

اگه پر لیوان بشه اتاقم وا مصیبتا .ولی رمز لیوان رو برای همیشه پیش خودم دفن کردم.احتمالا فعلا کسی رو در راز خرید هر یکی از لیوانام شریک نخواهم کرد
و ته لیوانم نوشتم. ترجیحا سکوت و هوشیاری (سکوت تا منجر به کج فهمی و بد فهمی نشه و هوشیاری که حتی از حاشیه محفل حضور اغیار هم عبور نکنم. )