۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

آب زنيد راه را اين كه نگار ميرسد.

 اصغر فرهادي عزيز . شواليه قلبهاي يخ زده و غبارگرفته مان  شدي.  اينجا از نهايت تشكر و احترام برايت مي نويسم. گر چه نميخواني  اما ميدانم كه ميداني  لحظه به لحظه كه تو روي سن بودي و آنهمه زيبا سخن گفتي  و درخشيدي، اينجا ، پشت اين فاصله ها ، كنار صفحه ي شيشه اي ، اشكهاي ما بود كه ميچكيد و ميريخت. من به وضوح ديدم غروري  كه سي سال  به لجن كشيده شده بود  را با احترام  از زير پاي دولتها و ملتها  برداشتي و بوسيدي و بر تارك دنيا نهادي. من به  روشني در اعماق قلبم ، گرمي اميد و افتخار و عشق را دوباره   لمس كردم.  تا بي نهايت از تو ممنون و سپاسگزارم.سربلند باشي و پايدار كه سربلند و پايدارمان كردي.
فقط همين!