۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

نياز من!!

نياز من محبت بود و احساست 
دلم بي قرار صداي تو بود و لبخند خوبي   كه شادي  به من هديه ميداد ....
و تو چه بي اعتنا مي شكستي دلم را ...
و انبوه اشكهاي تنهاييم را چه بيرحم و مغرور 
به سرماي جانسوز نامهرباني سپردي
....
...
شكستي و انديشيدي با خود " بزرگي همين است"
 دل كوچك صادقم را نگفتي 
عشق رنگ قناري است.
 تو با من نگفتي بهار دل كودكان پر بنفشه است
و اين ساقه ترد كوچك ، تو ديدي ، كه چه بي ريا خم شد و مرد .
به پاي  بلنداي  پست غرورت ! تو ديدي كه پژمرد .
پس از آن ،
دل من پر از سادگيهاي غم شد ،
چنان پر كه هرگز به فكر صداي چكاوك نيفتاد.



پي نوشت :  امروز مثل نوشته ام سوژه  ي غمگين و بيرنگ  هستم

فقط همين !!

۵ نظر:

تماشا گفت...

اگر inbox دل رو از email های غم پاک کنیم.اونوقت یا هیچی توش نمیمونه یا چیزای کمی که فکر میکنیم مفیده میمونه
اونوقت شاید جا باز بشه برای شنیدن صدای چکاوک ها

خواب های یک آدم بیدار گفت...

فکر کنم همه ما همینطور باشیم . خیلی وقته که رنگ هایی که دوست داشتیم رو از دست دادیم . بی رنگی توصیف کامل زندگی ماست .

zanzalil گفت...

به زودي شاد ميشي...آخه من برگشتم

شبلی گفت...

عشق های زمینی همیشه غمگین هستند سوژه جان. به قول خودت در یکی از پستهای قبلی، کسی هست بگه عشقش آزاردهنده نیست؟

با آرزوی لحظه های خوشرنگ برای تو.

Homa گفت...

دلتنگی سهم همیشه ماست.