۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

جيب خالي! پز عالي!

ميگه:  پسر ِ  رئيس كُل اداره تون تو كلاس ماست .
ميگم:  ِا؟؟ از كجا فهميدي؟
ميگه: وقتي  خانم معلم شغل باباهامونو پرسيد ، گفت كه باباش رئيس كل اداره ي شماست.
ميگم: خوب .  فاميلش چيه ؟
ميگه : اسماعيلي
ميگم: نه بچه جون ،   مدير عامل ما فاميلش اين نيست.
ميگه : ِا؟  پس خوب شد منم گفتم بابام دندانپزشكه!!
ميگم :  ولي  آخه  تو كه بابات دندانپزشك نيست.!
ميگه : اون يه چيزي همين طوري  گفت ، منم بايد يه چيزي  همين طوري ميگفتم !!!!
ميگم: ( راستش موندم چي بگم . ديگه چيزي نگفتم .)


فقط همين!!

۸ نظر:

بيتا گفت...

تو کشور ما اگه دروغ نگي برداشت آدما ازت متفاوت ميشه و فقط دسته کوچيکي از آدما تو رو به عنوان يه آدم با شرف قبول ميکنن و اکثر اونا به چشم يه ببو گلابي يا يه هالو باهات برخورد ميکنن.ولي با تمام اين اوضاع من ترجيح ميدم راست بگم و ميگم

خانم هويج گفت...

اصلا چرا از بچه ها شغل باباهاشونو ميپرسن؟
خيلي زشته كه هنوز هم از روي شغل كسي رو قضاوت كنيم. كاش لااقل به بچه ها اين رو ياد نميدادن.كاش ممنوع ميكردن اين سوال رو معلمها بپرسن.كاش...

ماهی تنگ بلور گفت...

ناراحت کننده اس خوب،ولی بزرگ میشن و اعتماد به نفسشون بهتر میشه

طلوع گفت...

واسه آیندشون خوبه باید طوری بار بیان که تو این جامعه بتونن زندگی کنن.

ققنوس گفت...

مي دونيد ، بچه حق داره ... ما بزرگترا خودمون مگه كم دروغ مي گيم ؟ كدوم يكي از ما تا به حال به بچه نگفته :
بگو نيستش ،بگو رفته ، بگو خوابه و ...
اينا الگو سازي هاي ماست ...

گلچهره گفت...

مرسی به این تیزی بچه

پرشکوه گفت...

خوب شد که بابای همکلاسی پسرتون رییستون نبود وگرنه اختلافات بچگانه اونها تا صحن اداره شاید می اومد!

ناشناس گفت...

کامنت پرشکوه :D