۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

جايزالخطا!

ساعت 12 شب مسيج داده:
  "دلم ميخواست  يه شب دوتايي  ميرفتيم چار  پنج تا هندونه ميخريديم و  ميخورديم وبا هم  تا صبح   مي ش. اشيديم به اين  رفاقت كه نه يه زنگ ميزني نه يه مسيج ميدي."

جواب ميدم:"؟؟؟؟!!! شما؟"
جواب ميده" خيلي ببخشيد . اشتباه شد"
فقط همين!!

۳ نظر:

ياس وحشي گفت...

درود بسيار بانوي مهربان...
خوبين سوژه جانم؟
خيلي با حالن اين ملت ... خيلي.
نصف شب زنگ زدن اينجا ميگم كيه؟ ميگه دُكيه!!
فقط همين!!

ياس وحشي گفت...

چقدر خوبه كه هستيد... چقدر خوبه. نمي دونيد عمق خوشي من رو.

پرشکوه گفت...

بابا عجب دلخوشند این مردم.
راستش یه بار یه بنده خدا یه شعرفرستاد بعد گفت دریاره اون نظرم چیه و زیرش هم نوشته بود که مثلا نت ها رو ببرم صدا و سیما فلان شهر خودش لب مرز سلیمانیه داره میره عراق از این حرفها بعد فردا جواب داد من به شما اس ام اس دادم گفتم بله شاکی شده که چرا جواب ندادم که اشتباه گرفته. گفتم من کلا جواب نمی دم یارو بعد ده دقیقه اس ام اس داده گفت می خوام واسه اون ترانه اهنگ یسازم خوبه یا نه من رو می بینی اخه من اولین کسی هستم که می شنوم.