دوستي دارم بنام مريم كه همسرش قاضيه.يه روزجمعه تلفني مشغول صحبت بوديم . صداي بازي پسرش و آقاي قاضي اجازه نميداد حرفاي همديگه رو خوب بشنويم. همون موقع زنگ خونشون بصدا دراومد ، مريم گفت : من بعد زنگ ميزنم. نصاب ماهواره اومده. بايد برم باش رو پشت بوم . در اوج حيرت من ، خداحافظي كرديم . بعد كه زنگ زد پرسيدم : مگه جناب قاضي پاشون مشكل داره كه نميتونن با نصاب رو پشت بوم برن ؟ با خنده گفتش : نه بابا تو دادگاه ايشون قاضي رسيدگي به جرايم ماهواره و ريسيور و ايناست.
تقريبا بيشتر نصابا يكي دو بار پروندشون زير دستش اومده و رفته. براي همين نصابا ميشناسنش. اينه كه وقتي نياز به تنظيم ديش داريم يا تنظيمات ماهواره به هم ميخوره خودش تو اتاق قايم ميشه . من به نصابه كمك ميكنم.
بش گفتم به جناب قاضي بگو:
قاضيان (زاهدان) كين جلوه در محراب و منبر ميكنند
چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند
هر چند شايد اونم تقصيري نداره . چكار بايد بكنه؟
فقط همين!!
۱۰ نظر:
ميدوني سوژه جون دقيقا مشكل ما همينه!
همه توي خلوت يه جور ديگه ن. باعث تاسفه
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
سلم سوژه ي گرامي ...
واقعيت اصلي جامعه ي ما همينه. دو رويي... دو رويي.
نه تقصيري نداره. اون هم يك انسان آزاده كه در يك سيستم ناجور دارهكار مي كنه.
به به.
سلام بر دوست خوب.
چطوری مطوری؟
احوالات خوبه؟
اومدم یه احوالی بپرسم.دلم واستون تنگ شده بود.
راستش هیچ حرفی ندارم راجع به این پست.
برمیگردم.فعلا.
جالبه این در مورد خیلی از افراد جامعه صدق می کنه مثل مشاوری که خانواده ی متلاشی داره.
ميگم خوب شد قاضي رسيدگي به جرايم ناموسي نيست!
گفت هوشیاری بیار اینجا کسی هوشیار نیست
همرنگ جماعت شده ديگه !!!
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
عالی بود سوژه
سلام و عرض ادب گرامي ... خسته نباشيد ...
ارسال یک نظر