۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

سخني با حوا !

ميفهممت حوا جان !
هيچ نگران نباش.
 مزه ي سيب ارزش اين ريسك رو داشت كه بخاطرش زميني بشي 
. منم جاي تو بودم همين كارو ميكردم دختر . 
 

بعد نوشت: يعني خدا اون لحظه اي كه داشت  " سيب " مي آفريد چه حسي داشته؟
 عاشقي ؟
  شادي ؟
  مستي؟
هر چي كه بوده، دستش درد نكنه.عجب چيزي آفريده.
 
فقط همين!!

۱۸ نظر:

رضا پایافر گفت...

خدا داشته منو می ساخته حس سیب نداشته
ما از این نعمت محرومیم
نمیدونم چرا مثله بقیه با سیب حال نمی کنم
یکی برام دعا کنه

زن ذليل گفت...

اگه انگور بود حداقل توجيه پذير بود...آخه سيب هم شد ميوه!

زن ذليل گفت...

فكر كنم بيشتر بخاطر خواص دارويي و درماني سيب بوده كه حوا تن به خوردنش داده...آخه ميگن خيلي خاصيت داره!

شاسگول گفت...

احتمالا تو اين فكر بوده كه سالها بعد، سانديس سيب و موز مياد به چه بدمزگي!

گلچهره گفت...

به جای حوا اگه من بودم عمراً زمینی میشدم چون سیب میوه ایه که من اصلا دوست ندارم حالم بد میشه بعد از خوردنش .

تاتي گفت...

خدا ميدونسته كه حوا چه ميوه اي دوست داره سرش گول ماليده با سيب.
حالا نميشد به جاي سيب نارنگي باشه اونم سبز و ترش :d

نويد گفت...

سلام سوژه گرامي...
من هم مثل آقا رضا...با سيب به هيچ وجه حال نميكنم. اي بابا...

پرشکوه گفت...

سیب معنای قشنگی است که روی زمین می گنجد.

ققنوس گفت...

سلام سوژه ي گرامي ...
بسيار زيبا بود... شايد سيب را خداوند خود به حوا داد تا بهانه را جور كند.
راستي
شيخنا را دعوت نموديم و بازگشته اند ...!!

مست مستور گفت...

سیب سرزنش شد برای ما...

هفت رنگ گفت...

کاش یه جای سیب زهر بود که اینجوری اسیر نمیشدیم.

روانی ها | ایالت خودمختار روانی ها گفت...

ما مخالف این سخنیم :دی
به نظرم هرچیزی ارزش امتحان کردن نداره عزیزم.
نمیخوام مثال بزنم اما تاوان این مزه کردن تا ابد در ذلت بودن هستش...

نگار گفت...

سلام.
بهترین میوه. بهترین بو. بهترین مزه سیبه.

خیلی ازش لذت میبرم. خییییییییلییییییییی.

خدایا دستت درد نکنه.

O2 گفت...

سیب بهانه بود برای زمینی شدن انسان

ققنوس گفت...

سلام صبح به خير سوژه ي گرامي ... خوبين؟ شما رو دعوت مي كنم براي خواندن قسمت دوم داستان شيخنا ...

ماهی تنگ بلور گفت...

بگو تو که نمخواستی بدی ما چرا خلقش کردی اصلا؟هوووم؟انقد سیب میخورم حرصش در بیاد بهشتم نمیرم هیچشم

گربه تنها گفت...

یه بار یه چهره با یک چکامه گذاشته بودم .... وقتی وبم را پاک کردم اونم پاک شد
شاید دوباره بذارمش
نقاشی از سیب و یک زن بود

سیب گفت...

سلام
من ولی سیب را با فرض گناه بودنش می گیرم
آنوقت میشه اون شیرینی تلخ
همه دوستش دارند
هر کس میگه من اهل سیب نیستم به اون معنا اشتباه می کنه
همه سیب می چینند