داشتم فكر ميكردم چه سِريه كه بعضي آدما سرتا پاشون رو كه فشار بدي وبچلوني يه مثقال عشق بزور ميتوني ازش درآري! (تازه بعدشم كه سر ميندازي و خوبتر نگاه ميكني ميبيني كه اون يه ذره هم عشق بخودش بوده! ) اما بعضي ها (البته خيلي كمن!) از در تو نيومده ، همچين بوي عطر گِلشون ميپيچه كه دست خودت نيست دلت ناخودآگاه پر ميگيره طرفشون ، هي ميخواي يجوري خودتو بشون بچسبوني . با كلامي يا نگاهي يا حتي آهي...
داشتم فكر ميكردم چجورياس كه آدما اينقدر گِل ِ وجوشون با هم فرق داره؟
يعني جنس گِلي كه خدا اونا رو باش ساخت فرق داره؟ يعني جنس اونا اصله ؟ يعني ما تقلبييم؟ گِل ِ ما رو از چين آورده بود؟
يعني اونا رو بيشتر از ما دوست داشت كه گِلشون اوريجيناله ؟ يعني ما رو واسه سرگرمي آفريد اونا رو واسه دل ِ خودش؟
عجب! يعني خدا هم آره؟!!!
فقط همين!!
۸ نظر:
آره عزیزم خدا هم آره .....
شک نکن
ای نازی،خوب بعضیا تو دستای خدا با عشق وول میخورن،خودشون خودشونو ورز میدن انقد که هی تاب میخورن....
چی بگم والا . یه سوالایی به ذهنت می رسه ها . شایدم آبی که باش گلمونو ساختن ناخالصی یا نیترات داشته
خدا من رو که خیلی دوست داشته که با دوست خوبی چون شما آشنا کرده...÷س شما هم جزئی از همون انسان های گل هستین.
گل من يكي رو كه از توي سطل اشغال در اورده احتمالا!
:)
این آدمایند که گلشون رو عوض میکنند.
شاید روشون نمیشه ابراز کنن. خجالتین. شایدا.
خدا خودش اول همه ی آره ها بوده
ارسال یک نظر